کتاب

یک اثر کلاسیک زیباست که متاسفانه کم راجع بهش حرف زده میشه. ایده ای بسیار نو داره و توش حرف های زیبایی زده میشه و زیبایی و گنـ*ـاه رو به چالش می‌کشه. این کتاب درباره مردی به نام دوریان گری هست که در سن بیست و خرده ای سالگی، دوست نقاش او که عاشقش بوده، […]

هیچ چیز در دم تغییر تمی‌کند؛ در وانی که به تدریج می‌جوشد، بدون اینکه بفهمید می‌میرید. البته، در روزنامه داستان‌هایی می‎‌نوشتند؛ جنازه‌هایی در خندق یا جنگل که تا حد مرگ کتک خورده، یا مورد آزار جنـــ*سی واقع شده بودند. اما اینها همه در باب زنان دیگر بود و مردانی که چنین کارهایی می‌کردند، مردان دیگری

کتاب جنایت و مکافات یکی از شاهکارهای ادبیات روس است و حرف و نقد و بررسی‌های زیادی درباره اش وجود دارد. اینجا من فقط دلم میخواهد برایتان از چیزی که این کتاب به من اضافه کرده، از تفکراتی که در ذهنم نهاده و از تاثیری که روی من داشته حرف بزنم. من این کتاب رو

در مرکز همه‌ی این خاطرات این حس وجود دارد: غیر قابل تحمل است مردن، هیچ کس دلش نمی‌خواهد بمیرد. غیر قابل تحمل تر از آن کشتن انسان‌هاست. زیرا زن زندگی می‌بخشد. مدت زیادی انسان جدیدی را در بطنش حمل می‌کند. از او مراقبت می‌کند و بدنیایش می‌آورد. من فهمیدم که کشتن برای زنان دشوارتر است.

هنر همواره، برخلاف آنچه که ارسطو می گوید، در این تلاش بوده است که از قید آنچه عینی و محسوس است و موضوع علم است، بیرون بیاید و انسان را بیرون بیاورد. هنر اومانیستی یونانی قدیم، بر زیبایی اندام، بر زیبایی واقعیت، بر زیبایی دشت و کوه و بیشتر بر زیبایی اندام انسان مبتنی است؛

یه چیزی که راجع به زبان خیلی زیباست و هرچقدر به ریشه ی کلمه ها بیشتر توجه کنیم بیشتر متوجهش میشیم اینه که چقدر زبان های مختلف توی تکامل به همدیگه کمک می کن و به اصطلاح با هم واژه رد و بدل می کنن. و توی خود اون زبان ها هم کلمه ها رو

اما برداشت سوم، چنانکه اشاره شد، ناشی از داستانی است به قلم اوهمروس که در آن راوی داستان شرح سفر خود را به یکی از جزایر شرقی یونان بیان می کند و می گوید که پادشاهان این جزیره، میراث های گران بهایی برای رعایای خود به جا می گذاشتند.( مانند تقویم که از پادشاهی به

یه کتابه از خانوم سارا سالار که قلب آدمو مچاله می کنه. واقعی نوشته شده و اونقدر احساسات و اطرافش واقعی توصیف شده که خودتم میشی نقش اول داستان که خودشم یکی دیگه اس! برام یه معنای دیگه هم داشت! یه معنایی که نمیشه راجع بهش حرف زد ولی ته قلبمو گرم می کنه و

همین امروز با این کتاب آشنا شدم گفتم لینکشو بذارم شما هم با من بخونیدش. کتاب terrible virtue درباره ی زنی به نام مارگارت سنجر هستش که زندگی سختی داشته و در کودکی رنج مادرش رو که در 22 سال 18 حاملگی ناخواسته رو متحمل میشه و عذاب سقط جنین رو تماشا می کنه. همین باعث

رسم الهه پرستی ممکن است بیانگر این باشد که جنس مونث در روزگار قدیم، محترم و معزّز بوده، اما ثابت نمی کند که زنان زمانی بر مردان تسلط داشته اند، یا حتی با آنها برابر بوده اند. چهار مبحث اساسی فمنیسم ش 32 ص 31 نویسنده: آندرو هیوود