هنر همواره، برخلاف آنچه که ارسطو می گوید، در این تلاش بوده است که از قید آنچه عینی و محسوس است و موضوع علم است، بیرون بیاید و انسان را بیرون بیاورد. هنر اومانیستی یونانی قدیم، بر زیبایی اندام، بر زیبایی واقعیت، بر زیبایی دشت و کوه و بیشتر بر زیبایی اندام انسان مبتنی است؛ اما در طول تاریخ هر وقت که هنر آزادانه تجلی کرده و عکس العمل فیزیولوژی نبوده، کوشش داشته خودش را از قید بیرون بیاورد. تمام نهضت های هنری که بوسیله ی هنرمندانی که دارای احساسات ماورالطبیعه هستند و یا هنرمندانی که دارای این احساسات نیستند، [ بوجود آمده]، کوشش شان این است که از هنر نه ابزاری برای تصویر و توصیف واقعیت یا برای تعیین انسان در چهارچوب موجود خودش[ بسازند]، بلکه [آنرا] بعنوان یک دعوت و یک خلاقیت و یک آفرینندگی الهی در شدن و در تکامل یافتن احساس و ذات و وجود و حقیقت انسان به کار بیاندازند.
۲۵ اکتبر روز جهانی هنرمنده. تصمیم گرفتم از کتاب “هنر” دکتر شریعتی یه چیزی بذارم برای تبریک امروز. ^ ^


