برای آدم هایی مثل من، وارد جنگ شدن، بحث کردن و دعوا کار بسیار سختی است. من همیشه ترجیح می دهم در سکوت هیاهوی اطرافم را تماشا کنم و وانمود کنم که جامعه ی بیرون، در دنیایی که خودم برای خودم ساخته ام تاثیری نخواهد داشت. اما وقتی شروع به جنگ کردی، دلت میخواهد با همه چیز بجنگی! جنبش آزادیخواه زنان یکی از همان جنگ هایی است که برای همه چیز، بر علیه بسیاری از ارزش ها و تبعیض ها از جمله حق سقط بچه، حق طلاق زنان، تغییرات قانونی وسیع و تساوی بین زن و مرد در محیط کار( حداقل در قانون!) جنگید و بالاخره بعد از سالها پیروز شد. آرمان هایش مقدس بوده و مقدس خواهد بود و برایش آدم های بسیاری جنگیده اند و خواهند جنگید.
ولی انقلاب بر علیه اعتقادات غلط هیچوقت چیزی ساده و ایده آل نبوده و نخواهد بود. سخت است و پروسه ای طولانی می طلبد و صبر و تحملت را بارها مورد آزمون قرار می دهد. چیزی که در سریال Mrs. America هم مرا بسیار تحت تاثیر قرار داد همین بود که به دنبال پایان نبود. بلکه همین تلاش و دغدغه را روایت می کرد. این سریال که مستند مانندی از حوادث واقعی آن سالهای آمریکا است، با تصمیمی بسیار زیرکانه، از بین تمام مخالفان این جنبش، زنانش را انتخاب کرده است. بنابراین در واقع دارد با بی طرفی از زبان خود زنان همه چیز را به تصویر می کشد و در عین حال در هر قسمت سرگذشت یکی از زنان تاثیر گذار در این جنبش را هم تعریف می کند.
از نقش منفی شروع کنیم! بازی Cate Blanchett همانطور که از او انتظار می رفت زیبا و پر از پیچ و تاب احساسیست. او نقش زنی را بازی می کند که مخالف جنبش ERA است و همراه همسرش کمپینی به نام NOT ERA را که در آن از “حقوق” زنان خانه دار “حمایت” می کنند ایجاد کرده و اعتقاد دارد که تساوی بین زن و مرد در واقع حقوق زنان خانه دار را نقض خواهد کرد. او در طول این سریال ده ها کار وحشتناک در حق این جنبش و این زنان انجام می دهد و با این حال هنوز هم چیزی در این شخصیت وجود دارد که باعث می شود من همچنان نسبت به او احساس تنفر کامل پیدا نکنم. شاید به این دلیل که با وجود تمام این نقد هایی که می کند، خودش زنی است که اطلاعات فراوان دارد و اتفاقا در تصویر زن خانه دار قرار نمی گیرد؛ او یک فعال سیاسی است که کتاب های زیادی می خواند و بیش از حدی که مردم فکر می کنند باهوش است. شخصیتی کاریزماتیک دارد و خانواده و دوستانش را بدون اینکه آنها متوجه اش شوند روی انگشتش می چرخاند. در طول فیلم همیشه صحنه هایی پیدا می شود که می بینیم مردان او را کوچک می انگارند ولی او هیچوقت این اجازه را به آنها نمی دهد. با اینحال، گاهی می بینیم که در اتاقی پر از مردان قدرتمند که خودش هم در آن جای دارد، از پنجره به تظاهرات ERA خیره می شود و انگار که نقابی از روی صورتش پایین بیافتد، شک را در دلش می بینیم. شک از اینکه نکند تمام این آرمان ها واقعی باشد؟ که نکند اگر همین الان در وسط خیابان همراه آن زن ها مشغول تظاهرات بود، می توانست به اهداف و آرزو های بزرگش برسد. و جلوتر که می رویم می بینیم که این موضع سیاسی او اصلا به خاطر تنفر او از فمینیسم و علاقه به خانواده ی سنتی نیست بلکه راهی است برای افزایش قدرت سیاسی خودش. سرگذشت او به ما نشان می دهد که چطور یک زن در جامعه ای پر از تبعیض جنسی برای رسیدن به جایگاه مطلوبش، مجبور است بارها روی همجنس خودش پا بگذارد. اتفاقی که اگر جامعه واقعا جامعه ای مساوی و عادلانه بود، هیچوقت اتفاق نمی افتاد.
یکی از حرف هایی که او همیشه می زند این است که اگر زن بخواهد، می تواند خودش را هم سطح یک مرد بکند و جنبش زنان چیزی بی مورد است که قابل تامل است. اصلا چطور ممکن است که یک زن بتواند به جنس خودش خیانت کند ولی در عین حال هزاران مرد فمینیست وجود داشته باشند که تلاششان برای این جنبش انکار نکردنی است.
یکی از چیزهایی که در این سریال نظرم را جلب کرد برچسب های زیادی بود که هر یک از این زنان به خود چسبانده بودند. برچسب هایی که بخشی از وجودشان شده بودند و قابل انکار نبودند؛ یکی “زیبا” بود، یکی “سیاه پوست” بود، یکی “پیر” بود و یکی “جوان” و “مادر” و “ه*م*ج*ن*س*گ*ر*ا” و “سیاسی” و “خانه دار” و “شاغل” و… ولی چیزی که در بین تمام این برچسب ها مشترک است، “زن” بودن این آدم هاست. و هرچقدر هم که با هم تفاوت داشته باشند، هر چقدر هم که اعتقاداتشان با یکدیگر متناقض باشد، باز هم از دید یک مرد، حقوقشان به یک اندازه انکار می شود و حتی اگر خودشان هم نخواهند این را به زبان بیاورند، همانطور که از زبان یکی از شخصیت های این سریال در جریان سو استفاده ی ج*ن*س*ی از منشی ها می شنویم: ما همه براشون چند تا منشی هستیم. که به یک بعدی بودن زنان از نظر جامعه ای مردسالارانه اشاره می کند.
این سریال درباره ی چیزهای زیادی بحث می کند که صحبت کردن درباره ی تمام آنها برای من غیر ممکن است. دیدنش را حتما به همه پیشنهاد می کنم.


