در دفاع از تجزیه طلبی

در سال 1976، یه فمنیست رادیکال به نام سوزان هاتورن (susan hawthorne) به عنوان دفاعیه فوق لیسانسش، یه مقاله‌ی 112 صفحه ای نوشت به نام In Defence of Separatism که به حدی نوشته‌هاش رادیکال بوده که تا سال 2019 بهش اجازه‌ی چاپ نوشته‌هاشو نمیدن. و خب اینکه توی یه کشوری مثل آمریکا که شعارشون آزادی برای همه هستش و به رسانه‌شون اجازه‌ی نقد کشور رو میدن، خیلی خیلی حرف‌ها برای گفتن داره!

توی این کتاب، سوزان هاتورن میاد انواع قدرت رو نام میبره و این تئوری رو مطرح میکنه که قدرت در واقع یه چیزی نیست که مردم مالکش باشن؛ قدرت رو نمیتونی از توی جیبت دربیاری بلکه قدرت توی دنیا وجود داره و دسترسی افراد بهش متفاوت هستش. و میاد اینو میگه که اگه بیای کل زن‌ها رو در نظر بگیری در مقایسه با کل مردان، دسترسی قدرت مردان نسبت به زنان کمتر هستش. ( مثلا شغل‌های پر قدرت بیشتر بدست مردان هستش و پسرها به طور میانگین توسط پدر و مادرشون بیشتر برای آموزش ابتدایی و دانشگاه ساپورت و ثبت نام میشن نسبت به دختران و غیره)

و سوزان میاد میگه که طبق این تعریف، زن‌ها و مردها میتونن دسترسی خودشون به قدرت رو با تغییر موقعیت اجتماعی خودشون تغییر بدن. بنابراین میاد توضیح میده که دلیل اینکه زنان میان بدون هیج علاقه‌ای به ازدواج کاملا سنتی خودشون و دختراشون در سن کم تن میدن، بخاطر این هستش که با ازدواح میتونن دسترسی خودشون رو به قدرت بیشتر کنن( که مثالش رو توی دخترای ایرانی خیلی میشه دید. مثلا دختری که میاد میگه اگه ازدواح کنم دیگه کسی نیست به لباسم یا ساعت رفت و آمدم گیر بده، در واقع دلیلش اینه که یه نوع قدرت میخواد و خب آزادی در رفت و آمد و پوشش خودش یه نوع قدرته! و خانواده هم میان این باور رو با گفتن جمله‌هایی مثل ” هر وقت شوهر کردی هر کاری دلت میخواد بکن، الان که تو خونه منی طبق قوانین من عمل میکنی” تقویت میکنن.) چونکه در هر صورت، اون دختر با متاهل بودن به چیزایی دسترسی پیدا میکنه که یه دختر مجرد امکان دسترسی بهشون رو نداره. ( بگذریم که در ایران این کار برای دختر خودکشی اقتصادی محسوب میشه چونکه در خانه‌ی پدر استقلال کامل مالی داره ولی وقتی ازدواج میکنه شوهرش میتونه از کار منعش کنه و پولش رو استفاده بکنه ولی به ظاهر به دختر تلقین شده که با این تغییر موقعیت اجتماعی قدرت و آزادی بیشتری بدست میاره. ازدواج سفید هم که جدیدا برای یه سری دیوانه مد شده دقیقا منطق پشتش همینه!)

حالا سوزان توی بقیه‌ی مقاله‌اش میاد میگه یه راه دیگه ای که زنان میتونن بدون فروختن خودشون، قدرت داشته باشن، تجزیه طلبی یا همون Separatism هستش ( دوباره تکرار میکنم فمنیست رادیکاله و من با تمام حرفاش موافق نیستم ولی پشت حرف‌هاش میشه منطق رو دید و خیلی کم پیدا میشه مقاله‌هایی که به جای غر زدن و نگاه کردن به گذشته و تاریخ، به راه حل به مشکلات زنان ارائه کنن، هر چند که راه حل خیلی تندرو باشه) که با حضور در محیطی که به کل از زنان تشکیل شده، در موقعیت اجتماعی برابر قرار بگیرن و همینطور قدرتشون رو با هم تقسیم کنن و به اصطلاح empower بکنن خودشون رو. که خب به نظر عجیب و غیر قابل انجام به نظر میاد ولی اگه نگاه کنیم به جامعه میبینیم که این اتفاق خیلی میافته؛ مثلا اینکه زنان توی مهمونی‌ها کنار هم جمع میشن و شروع میکنن و رد و بدل اطلاعات ( بهش میگیم غیبت و خاله زنکی ولی اگر به اطلاعات و دانش هم به عنوان یه قدرت نگاه کنیم میبینیم که در واقع با این کار این زنان دارن دسترسی به قدرت محدود همدیگه رو بیشتر میکنن. یا خیلی تحقیقاتی که درباره اجتماعات زنان و سودهاش حرف میزنه هستن که وقت کردم چندتاشون رو معرفی میکنم. در حالی که مردانی که دسترسی به قدرتشون زیاده بیشتر اطلاعات خودشون رو مخفی میکنن که قدرت مرد دیگه بیشتر از خودشون نشه که از دیدگاه جامعه شناسی میاد راجع بهش حرف میزنه و ازش دفاع میکنه که سواد من نکشید اینجا بیارمش اگه شما دفاعی یا توضیحی درباره اش دارید خوشحال میشم باهم درباره اش حرف بزنیم).

سوزان در دفاع از تجزیه طلبی راجع به این هم حرف میزنه که زندگی در کنار مردان که قدرتشون از زنان بیشتره و اکثرا ازش سو استفاده میکنن، باعث میشه زنان ذهنشون شست و شو داده بشه و به پتانسیل واقعی خودشون نرسن.

برای مثال اینو بخونید:


وقتی یه سر به سایت فدراسیون جهانی شطرنج بزنید می‌بینید که از بین صد نفر اول شطرنج جهان تنها و تنها یک خانوم به اسم Yifan Hou حضور داره که رتبه‌شم در حال حاضر هشتاد و هفتمه! وقتی یکم در خصوص این موضوع مطالعه کردم به گزارش علمی جالبی برخوردم. تو تحقیقی که عنوانش رو پایین عکس می‌بینید، اومدن کلی آقا و خانومی که از نظر توانایی هوشی یکسان بودند رو به مسابقه آنلاین شطرنج دعوت کردن. بعد بازی اومدن نتایج رو بررسی کردن و نتایج خیره کننده بود. دیدن وقتی شرکت‌کننده‌ها از جنسیت هم مطلع نبودن، عملکرد خانومها به خوبی آقایون بود اما وقتی به خانومها گفته میشد که مقابل یه آقا دارن بازی می‌کنن، عملکردشون به شدت افت می‌کرد! در ادامه اومدن به زنان الکی گفتن که شما مقابل یک زن دارید بازی می‌کنید ولی در واقع رقیب مقابل‌شون مرد بود، تو این موقعیت دیگه خبری از افت عملکرد دیده نشد.
نتیجه‌ای که میشه از این تحقیق گرفت اینه که برخلاف باور عموم، تفاوت در بازی شطرنج، ناشی از توانایی ذهنی بالاتر آقایون نیست، بلکه به نظر میاد کلیشه‌های جنسیتی که از کودکی تو کله همه‌مون فرو کردن و پسرها رو باهوش‌تر از دخترها معرفی کردن، علت افت عملکرد خانومها در رویارویی با آقایونه. آموزه جنسیت‌زده‌ای مثل این: پسرها شیرن مثل شمشیرن، دخترها موشن، مثل خرگوشن… ”

نوشته‌ی ایشونه: کلیک کنید

به نظرم نوشته‌های سوزان هاتورن خیلی جای بحث داره و اتفاقا خوبه که درباره اش بحث کنیم. نظر شما چیه؟

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *